
جایی که بودن و نبودنت فرقی نداره ...
نبودن رو انتخاب کن ...
این طوری به بودنت احترام گذاشتی

یک بار که تنها بمانی
یک بار که بشکند
دلت
غرورت
اعتمادت
همین یک بار ها کافیست
تا یک عمر از پشت نگاهی ترک خورده به آدمها بنگری...!
انقدر تیز و برنده میشوی
که باید
تابلوی ورود ممنوع
را به خودت نصب کنی...!

یه وقتایی هم هست
فقط تو چشاش زل میزنی
منتظری اون خودش بفهمه منظورت چیه
اما اونم منتظر تو خودت شروع کنی به گفتن
اینجاش واقعا درد آوره

این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردمی است
که همچنان که ترا می بوسند
در ذهن خود طناب دار ترا می بافند

چرا می گویند « ها » نشانه جمع است ؟!؟
وقتی با « تن» جمع ببندی...
“تنها” خودت می مانی و خودت!!!"

زن كه باشي،
احمق ها درباره ات قضاوت مي كنند
درباره لبخندت،
كه بي ريا نثار هر احمقي كردي
درباره زيبايي ات،
كه دست خودت نبوده و نيست
درباره تارهاي مويت،
كه بي خيال از نگاه شك آلوده احمق ها
از روسري بيرون ريخته اند!
درباره روحت، جسمت،
درباره تو و بودنت، عشقت،
قضاوت مي كنند؛
تو نترس و زن بمان
احمق ها هميشه زيادند.
نترس از تهمت ديوانه هاي شهر،
كه اگر بترسي
رفته رفته زن مردنما مي شوي...

قـــــــــیافت خیلـــــــــــی آشـــــــــناســـت !!
مـــن و تـــــــو قبــــــلا جایــــــــی همـــــدیگرو ندیــــــدیــــم؟؟
آهـــــــــــــان
یـــــــادم اومـــــد
یــــــــه روزایـــــــــــــــــی
یـــه خاطـــــــــره هایــی
باهـــــم داشـــــــتیم
.
یادمــــــــــه اونمــــــوقع
دم از عشــــــق میـــزدی !
هـــــــه . . .
.
.انـــــــقد مــــات نگــــــــام نکــــن
.
"اونکه کنارت ایستاده حـــــــسودیش مــــــیشه"

چه خوب میشد
یه روزی از همین روزا
خدا میومد بوسم میکرد و میگفت
همه ی سختی های این مدت شوخی بود...
میخواستم ببینم جنبه داری یا نه

تو میگویی بخند و من
با صورتکِ خندانِ مجازی میخندم
و تو شاد میشوی!!!
اما چه میدانی قطره های اشک
از چشمانم جاریست....
چه میدانی بغض گلویم را گرفته
و لبانم می لرزد...
چه میدانی
نظرات شما عزیزان:
فاطی خانووم 
ساعت23:23---17 مرداد 1392
عاقا من دلو جانم به لرزه در نیومد ! تو میگی مشکل دارم ؟؟؟
پاسخ:مشکل نداره اما دازی سطحی میخونی .. با جون دل حسش نمیکنی .. البته در بعضی از دلنوشته ها به لرزه در میاد!!